loading...

دارم جهان را دور می ریزم ..

ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد ..

بازدید : 510
يکشنبه 26 مهر 1399 زمان : 12:38

این خصلت آدما ست.. کلا به احمق فرض کردن دیگران و خودشون در نهان علاقه خاصی دارن .. نه که فکر کنی خود خواسته نه اصلا گاهی کاملا ناخواسته .. اما انجام ش میدن .. همیشه و این ثابته.. دقیقا ثابته .. تا یه جایی میگی باشه من همون احمقی که تو فک میکنی .. بذار بگذره .. چرا ؟ چون تو مهم تری از من .. هر کس ندونه خودم که میدونم که گذشتم و می‌گذرم از خودم برای تو .. بعد هی میگذره تو ساده ترین و کوچیک ترین چیزا هم ازت میگذره! پشتت رو خالی میکنه.. هربار و هربار .. قطع به یقین باور نمیکنی چون از تو همون احمقی که اجازه دادی ساخته شده ! و این هیچ وقت عوض نمیشه.. چون حقیقت عوض نمیشه .. حقیقت اینه که از صد در صد آدما ، شاید فقط یک درصد باشن که تو رو برای خودت بخوان .. گرچه ایمانی به درصد گفته شده هم ندارم .. آدما تو رو برا خودشون میخوان .. همین .. تا اونجا که به کارشون بیایی .. تا اونجا که نشی بار رو شونه‌هاشون.. تا اونجا که حال بدشون حال خوبت رو خراب نکنه .. تا اونجا که بشه به عبارتی تحمل ت کنن میمونن .. و وای به حال شما اگه جز اون یک درصد در حال انقراض هستید .. وای بر شما .. حقیقت اینه حقیقتی در کار نیست .. تنها گزینه ممکن و غیر ممکن موجود اینه برید قبل از اینکه حرفهای بعید و سخت و سنگین رو تو سرت بکوبن.. همونا که تو عام میشه کنایه .. میشه زخم زبون.. میشه نیش.. میشه درد .. فرقی نمیکنه این شخص میتونه هرکس باشه میتونه صمیمی‌ترین دوست باشه .. میتونه رفیق باشه.. میتونه گوشت باشه ‌.. میتونه خون باشه.. میتونه دلیل .. به عبارتی تنها دلیل باشه ‌... و این رابطه میتونه در هر عمق و ژرفایی که تصور نمیکنی هم کشیده شده باشه .. تهش همینه.. میفهمه هرکس یه جایی میفهمه اینو .. که باید خاتمه داد به همه چی .. به این سطحی که توهم عمق بهش داده .. به طرد شدن و ترسیدن .. باید بره.. چی میشه؟! تهش مُردنِ؟ مگه نیست ؟ خب بذار انتخاب خود آدم باشه.. بهت گفته بودم دختر نیا بیرون از خودت .. از خودتی که سالهاست ساختی .. آدما طاقت هم رو ندارن .. طاقت مشکلات هم رو .. اینا فقط باید با خود آدم بمونه .. مهم نیست که چیزی به نام دوست داشتن وجود داره یا نه .. چون دوست داشتن با تعریفی که تو مغز له شده‌ی توعه فرق داره .. دوست داشتن حالا جداست.. و فقط دوست داشتن ِ ولی حال بد و تنهایی مشکل خودته.. بزارید برید بابا .. این زندگی ارزش ادامه دادن نداره .. خسته شدم .. حالا میتونی بیا شریک شو با من همه چی رو .. نمیتونی .. نه که تو نتونی .. چون ایمان دارم چیزی نیست که نتونی از پسش برمیایی .. نمیتونی، چون من دیگه نمیخوام..

+ تاريخ ساعت نويسنده . . .
ترس ِ بی ترس .. مثل ِ درد ِ بی دردی .. !
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی